به استقبال از فرا خوان ملی، مدنی وتاریخی
سروده از نجیبه آرش سروده از نجیبه آرش

تو باز بر گشتی ؛

 

تا ستاره شوی

 

زورق امید شوی

 

طلایه دار آفتاب شوی

 

و باز باران بهاران شدی

 

صدای رعد شدی

 

برق و الماسک شدی

 

تا خرمن یخ  و سرما و سیاهی را بسوزانی

 

تو آرزو شدی

عشق شدی

 

نسیم امید شدی

 

 صلای وحدت شدی

 

و خواستنی خاص و عام غرق به حیرت شدی

 

جوابی از برای "ضرورت " شدی

 

درفش تودهء جویای عدالت شدی

 

*******************

 

ما در انتظارت بودیم

 

چشم روی چشم نبسته و دست روی دست نگذاشته

 

تو را جستجو گر  تا کرانه های دور

 

من نمردم و دیگران نیز نمردند

 

تا به پا ایستادنت را باز نگرم و باز نگرند

 

کاش تو

 

این بار از من منی ها و تک روی ها مبرا باشی

 

موج شوی دریای کلان شوی

 

چشمه ساران و جو یچه ها را بهم پیوند دهی

 

بر کوره راه های شب رخنه کنی

 

باب نکبت بار ترین فصل تاریخ بسته کنی

 

به نسل تازه و نو!

 

یک « فر ا خوان » بر انگیزاننده  شوی

به مانند " سور اسرافیل"

در اسطورهء مقدس!!!


April 3rd, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان